فرشته سبز

راه سبز امید

فرشته سبز

راه سبز امید

کمک سبز

روز پنج شنبه ۹ مهر یادتون نره ... کمیته امداد بی کمیته امداد ... 

این شماره حسابیه که همه ایرانی ها در قبال اون مسئول هستند :

شماره حساب :8007967 بانک ملی، شعبه چیذر ، به نام مجتمع نیکو کاری شهیدان رحمانی

معرفی شده از سوی کمیته پیگیری امور بازداشت شدگان و آسیب دیدگان حوادث اخیر

یه یا حسین(ع)... تا میر حسین ...

و یه یا علی(ع) تا کمک سبزتون تو ماه امام علی(ع) و امام حسن(ع) ...

فرشته سبز

روز پنج شنبه روز ماست نه روز کمیته امداد .... 

عضو راه سبز امید (رسا)

به داداش محمد رضا

داداش محمد رضا سلام 

شرمنده که ادبی نمی نویسم آخه تا وقتی زبون خودمونی هست چرا بریم سراغ زبون ادبی ؟ البته نه اینکه فکر کنی ادبی بلد نیستم! نه! من یه پا نویسنده هستم، اما به ساده نوشتن شهرت دارم...

هر کس نوشته های منو

می خونه فکر می کنه یه بچه 10 ساله نوشته نه یه دختر 27 ساله ...

خلاصه غرض از صفحه سیاه کردنم اینه که این روزا اینقدر پول اینترنت دادم فقط به این امید که این خبرو بخونم :"محمدرضا جلایی پور آزاد شد "

 به خدا وقتی خبر آزادی داداشی "حمزه غالبی" رو خوندم از خوشحال بالا پایین پریدم ... می دونم منو       نمی شناسی من هم شما رونمی شناختم ... 

  اصلا" من کاری به سیاست نداشتم و ندارم ... ولی این دیگه سیاست نیست این با هم بودنه این یکصدا بودن و ایرانی بودنه ... این همه ندا و سهراب بودنه ...امیر و اشکان شدنه ...همه شهدای سبز بودنه ... تو زندون با اسرا بودنه ... همه شون به خاطر من و امثال من دست به آزادی خواهی زدند ...

ببخشید دوباره اشکم در اومد ...

ولی داداشی به خدا وقتی آزاد شدی باید تمام پولی که بابت اینترنت دادم رو به من بدی بعد بری انگلیس ...

.شماره حساب  هم تو وبلاگم به این آدرس: موجوده...  ساحل سبز جنوب...

 این شماره حساب رو به همه بده همه باید این پول و کمک رو بپردازن ... این حق تمام ایرانی هاست ...

داداشی گفتم ادبی نیستم ولی از کتاب فروغ فرخ زاد همینجوری یه فال واست گرفتم "همه فال حافظ میگیرن من فال فروغ گرفتم واست "

این جمله ها اومد :

بگذار زاهدان سیاه دامن

رسوای کوی و انجمنم خوانند

نام مرا به ننگ بیالایند

اینان که آفریده ی شیطانند ....

 قربون داداش گلم برم که هر جایی باشه لبخند می زنه، به خانم عزیزت

    فاطمه خانم هم سلام می کنم ... فاطمه من محکم باش مثل فاطمه(س) ... مثل زینب(س) ...

قربون همه شما : ساحل سبز جنوب، عضو راه سبز امید (رسا)

نامه ای به رهبرم

به نام خدا

رهبر عزیز سلام

نماز و روزه ات قبول ...

یه سوال دارم رهبرم ...؟؟؟

اگه من شما را به عنوان یک ایرانی و یک هموطن ویک کسی که باید بهش احترام گذاشت دوست داشته باشم و به شما به عنوان رهبرم که هر سال موقع تحویل سال نو منتظر اسم گذاری شما روی سال جدید قبول داشته باشم و...

اما اگه با بعضی نظرات شما اختلاف نظر داشته باشم، باید چی کار کنم ؟ اختلاف نظر همون دشمنیه یا حق طبیعی هر انسانی ؟

شما سید هستین ، اولاد پیغمبرهستین...

اول به احترام جدتون و بعد به احترام خودتون که بر گردن همه حقدارید ،نباید به شما کسی بی احترامی کنه ... من هم از بی احترامی نسبت به شما خیلی ناراحت می شم و هرگز از این کار خوشم نمی اد ... هر کسی در هر مقامی که باشه فابل احترامه چه برسه به شما که ولی امر مسلمین جهان هستین...

اما رهبر عزیزم که نظر خاصی روی جوانان دارین ... یه سوال ؟ شما همه جوانان ایران رو فرزند خودتون می دونین و از حسن توجه شما به جوانان سپاسگزارم ....

اگه یکی دو تا از فرزندان شما کار اشتباهی انجام بدن ... مجازات اونا چیه ؟ شما به عنوان پدر فرزندان این مرز و بوم چه رفتاری دوست دارین با اونا داشته باشی ؟ هر تنبیهی چقدر طول می کشه ؟

میدونم شما هم دوست ندارین و دلتون نمی خواد که خون از دماغ کسی بیاد ... ولی فرزندانی از این مملکت کشته شدن که هنوز هم ظاهرا" معلوم نیست کی اونا رو کشته ... من نمی خوام نبش قبر کنم ... اما می خوام از شما خواهش کنم نذلرین قبرهای جدیدی به وجود بیاد ... ما که معجزه نداریم که بخوام اونهایی که شهید شدن رو دوباره زنده کنیم ... جز خدا و اولیاء خاصش کسی این معجزه رو نداره...

اما میشه جلوی خیلی از کارا رو میشه گرفت... الان چندتا از فرزندان شما در زندان هستن که میتونن بهترین فرزندان این مملکت باشن... مثلا" همین محمدرضا جلایی پور که دانشجوی دکترای آکسفورده ...!!! تو دنیا صدا کرده که ایشون از نخبگان ایران و دنیاست اما تو زندونه ... این واسه مملکت ما خوب نیست به خدا قسم ایرانی به اسم متمدن در دنیا شناخته شده است این کار ها با تمدن ایران در تناقضه بذارین محمدرضا ها برن پی کارشون و رسالتی که همون اعتلای نام ایرانه رو انجام بدن ... از موندن اونا توزندون هیچ کسی سود نمی بره ... اما اگه همه کسانی که تو زندون هستن بیان بیرون و با همدیگه متحد بشیم، میشه ایران رو بهتر ساخت ...منظورم این نیست که ایران حال و روز خوبی نداره ...نه ایران میتونه بهتر باشه با این کار که نظرات موافق و منتقد (نمی گم مخالف آخه هیشکی رو مخالف ایران نمی بینم ...) رو کنار هم بذاریم و از هر دو تاش استفاده کنیم وبه یه وحدت نظر برسیم ...

الان دانشگاهها داره باز می شه ولی هنوز چندتا از همکلاسی های ما تو زندون هستن و نمی تونن بیان سر کلاس حاضر بشن ... هنوز خیلی ها هستن که باباهاشون نیست که اول مهر دستشون رو بگیره ببرتشون مدرسه ... هنوز خیلی ها هستن که لالایی شبانه باباهاشون رو می خوان ...

هنوز خیلی ها هستن که می خوان باباشون از نونوایی نون بگیره و بیاره سر سفره افطار ...به خدا من شما رو دوست دارم ... شما هم به خاطر همین ایران و انقلاب و اسلام جانباز شدی ... حقت به گردن انقلاب بیشتر از اینهاست ... بابای من هم جانباز ارتشیه (تو جنگ تحمیلی جانباز شده) و هر جایی که میره به خاطر عنایت شما به جانباز ها و دستور شما خیلی تحویلش می گیرن ...

من بسیجی نیستم ... نمی خوام هم باشم ...آخه تو بسیجی که من میبینم به خیلی از آرمانهای بسیج توجه نمی شه ... واسه همین نمی خوام اسم بسیج رو فقط یدک بکشم ...

فقط یه خواهشی از شما دارم و نمی خوام وقت شما را بگیرم ، اگه به کسانی که ظاهرا" بر خلاف میل شما جوانان ایران را در زندانها نگه کرده اند بفرمایید که آنها را آزاد کنند خیلی خوب می شود واین فضای التهابی هر چه زودتر تمام می شود. آخر هر روز ما باید خبری از بازداشت کسی بخونیم و این نه تنها این آتش افروخته رو خاموش نمی کنه بلکه هر روز اونو شعله ور تر میکنه و یک نوع مقاومت واسه همه ایجاد میکنه که همچنان دنبال حاشیه باشند...

یک بار دیگه آرزوی سلامتی و موفقیت واسه همه ی ایرانی ها در هر گوشه دنیا دارم ...

و برای شما رهبر عزیز که خیلی براتون احترام قائل هستم وخواهم بود آرزوی سلامتی و توفیق در رسالت عظیمی که بر دوش دارید...

 

یکی از فرزندان شما ...

هیهات

هیهات از آنهایی که می دانند...

چون به زیر طاقش بردند به باب الطاق، پای بر نردبان نهاد گفتند :((حال چیست ؟))

گفت:(( معراج مردان سر دار است)) ...

پس هر کس سنگی انداخت .شبلی را موافقت گلی انداخت.حسین بن منصور آهی کرد گفتند :((از این همه سنگ چرا آه نکردی ،از گلی آه کردن چه سر است ؟)) گفت :((آنها که نمی دانند معذورند؛ از او سختم می آید که می داند که نمی باید انداخت .))...

شرح حال حسین بن منصور حلاج ؛ کتاب تذکره اولیاء شیخ عطار نیشابوری...

اما هیهات از آنهایی که میدانند در این مملکت چه خبر است و خود را به نادانی می زنند ...

چشم و گوش خود را بسته اند و سر زیر برف کرده اند ...

عده ای را می شناسم در روستا های دور افتاده آنچنان در خفقان و سانسور خبری هستند که نمی دانند اصل ماجرا چه بوده و عذری به ایشان نیست توقعی هم نمی توان داشت اکثرا" کسانی هستند که زندگی را در نان شب و برنج فردا ظهر می بینند و اینکه فرزندشان بعد از گرفتن دیپلم برود سر کار و عمرا" دانشگاه را به چشم ندیده اند و نمی دانند آزادی بیان یعنی چه ...

اما آنهایی که هر روز عکس تازه ای ازشهدای سبز را در اینترنت می بینند ، خبر تاره ای از جوانان در بندی که هنوز آزاد نشده اند می شنوند ... اما خود را به خواب می زنند آنهایی که می دانند آزادی یعنی چه، آنهایی که باید بالاتر از نان شب فکر کنند ...

این افراد هستند که دل ما را می سوزانند ...

هیهات از این هایی که می دانند ...

خدا با مظلوم است حال ظالم در هر مقامی که می خواهد باشد...

سهراب ما نمرده

سهراب ما نمرده ...

به خدا هیچ کدوم از این عزیزان ما نمرده اند ...

آخه هر انسانی دارای دو بعد زندگی است یک بعد جسمی و یک بعد روحی ... و دو زندگی دارد: یکی زندگی روحی و دیگری زندگی جسمی...

بعد جسمی منحصر به همان محیط خانواده شان است و بعد روحی در تمام دنیا و کهکشانها سیر می کند ... که بعد روحی آن به مراتب بالاتر از بعد جسمی است ...

الان که تعدادی از عزیزان ما بعد روحی زندگی خود را شروع کرده اند و در همه جا هستند ما باید بیشتر قدرشان را بدانیم ... و تنها طلبشان از ما همان فاتحه است. وقتی بعد از خوردن غذایی فاتحه(1بار حمدو3بار قل هو الله و 3 صلوات) می خوانیم، همان غذا را فرشته ها به دست آنها می رسانند.اینکه سر مزار عزیزانمان حلوا و خرما و میوه وشیرینی را با سلیقه تزیین می کنیم به این خاطر است که به همان زیبایی در آن دنیا به دستشان میرسد ...

الان آنها زندگی جدید خود را در کنار همه ما شروع کرده اند... به خدا من خودم تا حالا چند بار خواب سهراب را دیدم حتی اومده بود خونمون بندرعباس دستش هم تو گچ بود ... خواب ندا ... کیانوش با لهجه قشنگ کردی ... چیزهایی هم می گفتند که بماند! بیشتر موقع هم با هم می اومدن ... یه شال بزرگ سبز هم دستشون بود ... این همش به این خاطره که بعد روحی زندگیشون رو شروع کردند و در همه جا می تونن باشن ...

پس ناراحت نباشین... اگه درست فکر کنیم اونا(شهدای سبز) نمردن ...

بعضی ها مرده اند که می خواستند روی خون جوانان حکومت کنند ... آخه بد بختی اینجاست، بعضی ها اگه بعد روحی زندگیشون رو هم شروع کنن به حالشون فرقی نمی کنه ... آخه اگه تو خواب کسی هم برن کسی تحویلشون نمی گیره ... و هر کسی از خواب بیدار شه وشبش خواب بعضی ها رو دیده باشه توبه میکنه ... حتما" قبلش یه گناه کبیره انجام داده که خدا واسه مجازات بعضی ها رو فرستاده تو خوابش... خلاصه کسی مرده به حساب میاد که زنده و مرده اش فرقی نکنه ...

نه کسی که زنده اش واسه فامیل و دوستان و آشنایان عزیزه و مرده اش(بعد روحی زندگی) هم برای همه دنیا ..ویعنی همه دنیا اونو می شناسن و دوستش دارن و همیشه به یادش هستند... آخه شهیدان هم تو این دنیا عزیزند و هم در آخرت خدا بهشون روزی جداگانه می ده ...